جدول جو
جدول جو

معنی سنگ لاخ - جستجوی لغت در جدول جو

سنگ لاخ
مرتعی جنگلی در حومه ی نوشهر، منطقه ی سنگی و صخره ای
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سنگ چاپ
تصویر سنگ چاپ
نوعی سنگ آهکی به رنگ خاکستری یا زرد که از دانه های ریز تشکیل شده، به خوبی جلا و صیقل می پذیرد، چربی را جذب می کند و در چاپخانه های سنگی برای چاپ کردن اوراق به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگلاخ
تصویر سنگلاخ
زمینی که در آن پاره سنگ و سنگ ریزه فراوان باشد، زمین پرسنگ، سنگستان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگ ساو
تصویر سنگ ساو
سوهان، سنگی که برای تیز کردن کارد یا شمشیر و مانند آن به کار می رود، فسان، فسن، سان، سان ساو، سامیز، مسنّ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگ لوح
تصویر سنگ لوح
نوعی سنگ به رنگ خاکستری که به ورقه های نازک شکافته می شود، پلمه سنگ
تخته سنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگ خاز
تصویر سنگ خاز
سنگ پا، نوعی سنگ سوراخ سوراخ بسیار سخت است که در حمام چرک پا را با آن پاک می کنند، سنگ سودا
فرهنگ فارسی عمید
(سَ)
سنگستان که جا و مکان سنگ باشد چه لاخ به معنی مکان آمده است همچو دیولاخ که جا و مقام دیو را گویند. (برهان) (آنندراج) (غیاث). زمین سنگستان. (لغت فرس اسدی) (شرفنامۀ منیری) :
صحرای سنگروی و که سنگلاخ را
از سم آهوان و گوزنان شیار کرد.
فرالاوی.
چو زآن بگذری سنگلاخ است و دشت
که آهو بر آن برنیارد گذشت.
فردوسی.
بر سنگلاخ و دشت فرودآمدی خجل
اندر میان خاره و اندر میان خار.
فرخی.
زمینی همه روی او سنگلاخ
بدیدن درشت و به پهنا فراخ.
عنصری.
زمینی زراغنگ و راه درازش
همه سنگلاخ و همه شوره یکسر.
عسجدی.
هر کجا سنگلاخ و یا خارستانی باشد لشکرگاه ما آنجا میباشد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 594).
غافل مشو که مرکب مردان مرد را
در سنگلاخ بادیه پی ها بریده اند.
خواجه عبداﷲ انصاری.
برون برد شه رخت از آن سنگلاخ
عمارتگهی دید و جایی فراخ.
نظامی.
بچشمی کآمده بر سنگلاخش
شکوفه وار کرده شاخ شاخش.
نظامی.
دلم را منزلی پیش است و واپس ماندگان از پس
که راهش سنگلاخ است و سم افکنده ست پالانی.
خاقانی.
رهت سنگلاخ است خاقانیا
خرت سم فکنده ست و با رنج بار.
خاقانی.
صبر در صحرای خشک سنگلاخ
احمقی باشد جهان حق فراخ.
مولوی.
در میان سنگلاخ بی گیاه
روز تا شب بی نوا و بی پناه.
مولوی.
چو بیرون شد از کاروان یک دو میل
به پیش آمدش سنگلاخی فهیل.
سعدی.
مزن هر دم قدم در سنگلاخی
ز شاخی هر زمان منشین بشاخی.
جامی.
، خانه از سنگ کرده:
من اندر نهان زین جهان فراخ
برآورده کردم یکی سنگلاخ.
ابوشکور.
، سنگ سخت. (آنندراج از لطائف اللغات)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
میرزا سنگلاخ، از شعرا و عرفا و خوشنویسان عهد فتحعلی شاه و محمدشاه و ناصرالدین شاه بود. در شب جمعه 17 صفر 1294 هجری قمری بسنی نزدیک به یک صد و ده سال در تبریز فوت کرد و در آنجا بخاک سپرده شد. میرزا سنگلاخ اصلاً خراسانی است و در خط نستعلیق استاد بود. در تمام عمر زن نگرفت و مسافرتهای بسیار کرد. و بیش از بیست و پنج سال در ممالک عثمانی و مصر بسر برد. و خود را ’آفتاب خراسان’ می خواند و زمین و زمان را بندۀ خود و شعر خود می خواسته است. میرزای سنگلاخ کتابی بنام امتحان الفضلاء و تذکرۀ خطاطان دارد که آنرا در دو جلد به چاپ رساند و مجموعه ای از رقمهای خود را در کتابی بنام (درج جواهر) جمع کرد و بسال 1282 هجری قمری بچاپ سربی در مصر بطبع رسانده است. (تلخیص از وفیات معاصر بقلم محمد قزوینی مجلۀ یادگار سال پنجم شماره 1 و 2). و رجوع به دانشوران خراسان ص 268، فهرست سپهسالار ج 2 ص 2 و سبک شناسی ج 3 ص 395 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سنگ لوح
تصویر سنگ لوح
پلمه سنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگ تاب
تصویر سنگ تاب
پخته و برشته شده بر روی سنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگلاخ
تصویر سنگلاخ
زمینی که در آن سنگ فراوان باشد سنگستان. زمین پر سنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگلاخ
تصویر سنگلاخ
((سَ))
زمینی که در آن سنگ فراوان باشد، سنگستان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنگ تاب
تصویر سنگ تاب
پخته و برشته شده بر روی سنگ
فرهنگ فارسی معین
ریگزار، ریگستان، سنگستان، زمین پرسنگ
متضاد: شن زار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
Craggily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
rocailleux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
পাথুরে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
หินปูน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
berbatu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
miamba
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
kaya gibi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
岩だらけの
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
סלעי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
바위처럼
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
скелястий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
चट्टानी रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
rotsachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
rocoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
roccioso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
rochoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
岩石的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
skalisty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
felsig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
скалистый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
پتھریلا
دیکشنری فارسی به اردو